کد مطلب:29871 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:104

غلو در دوستی و دشمنی












اینك به اختصار، به روایاتی خواهیم پرداخت كه متن آنها در فصل پنجم آمد؛ روایاتی كه در آنها از غلو و افراط در دوستی و دشمنی با امام علی علیه السلام نهی شده و این حالت، بسی خطرناكْ توصیف گردیده است.

پرسشی كه در این زمینه مطرح است، این است كه:مقصود از خطرناك بودن افراط در مِهرورزی به علی علیه السلام چیست؟ آیا واقعاً شدّت محبّت به علی علیه السلام خطرناك است؟ اگر چنین است، چرا در احادیث اسلامی بر عشق و مهرورزی به آن حضرت، این همه تأكید شده است؟

پرسش دیگر، این است كه:در این احادیث، افراط در دشمنی با امام علیه السلام نیز خطرناكْ توصیف شده است. آیا مفهوم آن، این است كه برخی اقسام دشمنی با امام علیه السلام، خطرناك نیست؟

برای پاسخ گفتن به این پرسش ها، توجّه به دو مقدّمه ضروری است:

مقدّمه اوّل، این كه:«دوستی و دشمنی، از امور غیر اختیاری است». چنین نیست كه انسان، هر كس را كه می خواهد، بتواند دوست بدارد و بدو عشق بورزد؛ و هر كس را كه نمی خواهد، بتواند بدو كین بورزد؛ بلكه مهر و كین، تابع مقدّمات، زمینه ها و اسباب آن دو است. این زمینه ها و اسباب، گاه فطری و طبیعی اند و گاه عارضی.

انسان هایِ پاك سرشت به خاطر فطرت هایِ زلال خویش، پاكی ها و پاكان را دوست می دارند و از زشتی ها و پلیدی ها روی می گردانند؛ امّا انسان هایِ ناپاك، زشتخو و پلید، به پلیدی ها و ناپاكان گرایش دارند و پاكی و درستی را بر نمی تابند. چنین است كه در احادیث بسیاری، «مهرِ علی علیه السلام» نشانِ حلالزادگی و «كین علی علیه السلام» بیانگر حرامزادگی تلقّی شده است.

مقدّمه دوم، این كه:«تكلیف، ابتدائاً به امور غیر اختیاری تعلّق نمی گیرد». به دیگر سخن، دوستی و دشمنی، دستوری نیست و انسان نمی تواند بر اساس دستور، كسی را دوست بدارد یا به كسی كین بورزد؛ بلكه اگر مبادیِ دوستی با كسی در دلْ شكل بگیرد، دوستی تحقّق می یابد؛ و اگر مقدّمات و اسباب دشمنی با كسی در دلْ فراهم آید، دشمنی شكل می گیرد، و گرنه، نه!

بدین ترتیب، باید تأكید كرد كه تكلیف به دوستی و یا دشمنی، به معنایِ تكلیف به مقدّمات و یا تكلیف به ترتّب آثار آنها خواهد بود.

نتیجه. از این دو مقدّمه، چنین نتیجه می گیریم كه:

1. تكلیف به دوستی با امام علیه السلام، به معنای تكلیف به مقدّمات محبّت اوست و نهی از دشمنی با او نیز به معنای نهیِ از ایجاد زمینه های دشمنی با آن امام علیه السلام است.

2. هشدار به افراط در دوستی و دشمنی با امام علیه السلام، بر حذر داشتن از تجاوز از مرز حق و عدل در ترتّب آثار دوستی و دشمنی است.

به دیگر سخن، مبدأ محبّت به علی علیه السلام و عشق به آن بزرگوار، شناخت اوست. علی علیه السلام سرچشمه فضایل، خاستگاه زیبایی ها و تجسّم عینی ارجمندی ها و والایی های انسان كامل است و اگر كسی او را به درستی بشناسد، نمی تواند بدو عشق نورزد. از این رو می توان گفت كه تكلیف به دوست داشتنِ علی علیه السلام، تكلیف به شناخت و معرفت اوست.

نیز نهی از افراط در دوست داشتن علی علیه السلام، به معنایِ جلوگیری از باورهای اغراق آمیز یا سخنان دور از حق، و گفتارهای خارج از حدّ و مرز درباره وی است.

«خطرناك بودن افراط در دوست داشتن علی علیه السلام - كه در روایات آمده است - نیز به همین معناست و هرگز در جهت كاستن از شدّت محبّت به وی نیست؛ بلكه تأكید و هشدار برای جلوگیری از سوءاستفاده از ادّعای محبّت به امام علیه السلام است تا دوست داشتن علی علیه السلام، زمینه گزافه گویی ها و خُرافه پراكنی ها نشود و ادّعای دوستی به آن حضرت، مقدّمه گفتن مطالب غیرواقعی درباره علی علیه السلام نشود. آنچه درباره افراط در دشمنی با علی علیه السلام آمده (موجب هلاك شدن) نیز چنین است.

بنا بر این، روایت ها نمی خواهند بگویند اگر دشمنی با علی علیه السلام به افراطْ آمیخته نشود، خطرناك نیست. نه، هرگز! بلكه می خواهند تأكید كنند كه افراط در دشمنی با او، خطرناك تر است؛ یعنی ممكن است كسی به خاطر حرامزادگی، یا به دلیلی دیگر و یا به خاطر مقدّماتی كه فراهم آورده است، نتواند علی علیه السلام را دوست بدارد؛ امّا می تواند از مرز، پا بیرون ننهد، از حق و عدلْ تجاوز نكند، ناسزا نگوید و به جنگ علیه او قیام نكند.

به دیگر سخن، آنچه هلاكت را در پی می آورد، تنها ناپاكیِ خانوادگی و سایر امور غیر اختیاری نیست؛ بلكه سبب هلاكت، افراط و گذر از مرزها و ترتّب آثار دشمنی است.